نوشته شده توسط : فائزجووووووووون

آب و آتش نسبتي دارند جاويدان؛


 

مثل شب با روز ، اما از شگفتي ها،


 

ما مقدس آتشي بوديم و آب زندگي در ما،


 

آتشي با شعله هاي آبي زيبا.


 

 


 

آه،


 

سوزدم تا زنده ام يادش،که ما بوديم


 

آتشي سوزان و سوزاننده و زنده.


 

 


 

چشمه ي بس پاکي روشن،


 

هم فروغ و فرّ ديرين را فروزنده،


 

 هم چراغ شب زداي معبر فردا.


 

 


 

آب و آتش نسبتي دارند ديرينه.


 

آتشي که آب مي پاشند بر آن ، مي کند فرياد.


 

ما مقدس آتشي بوديم ، بر ما آب پاشيدند.


 

آب هاي شومي و تاريکي و بيداد.


 

خاست فريادي ، و درد آلود فريادي.


 

من همان فريادم، آن فرياد غم بنياد.


 

 


 

هر چه بود و هر چه هست و هر چه خواهد بود،


 

من نخواهم برد،اين از باد:


 

_ کآ تشي بوديم بر ما آب پاشيدند _


 

گفتم و مي گويم و پيوسته خواهم گفت،


 

 ور رود بود و نبودم


 

              [ همچنان که رفته است و مي رود]


 

                                                    بر باد... 

 





:: بازدید از این مطلب : 2509
|
امتیاز مطلب : 67
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : 18 اسفند 1388 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/weblog/file/img/m.jpg
سفیر در تاریخ : 1389/11/10/0 - - گفته است :
خوشا به بال شما – با شما سفر کردن
سفیر نور شدن صبح را خبر کردن

به شوق لحظه دیدار بال بگشودن
بسان صاعقه از خط خون گذر کردن

به یک نهیب شهامت، سپندوار شدن
برای رزم لباس شرف به تن کردن

ز هر چه هست بیکباره دیده بر بستن
به روی دوست نظر دوختن، نظر کردن

به رغم سایه نشینان و عافیت جویان
رها ز خود، همه تن جان شدن، هنر کردن

میان مهلکه آبی به تشنه نوشاندن
کنار حادثه، بی ترس جان، خطر کردن

شبی برای خدا، سر به سجده آوردن
لبی به آب دعا، صبحگاه تر کردن

چقدر ماندن ودیدن؟ چقدر؟ آه چقدر؟
خوشا به بال شما – با شما سفر کردن‏
عزیزم به من هم سر بزن گلم نظر شما مرا شاد می کند گلم


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: